رمان خارجی و ایرانی

این بلاگ تلاشی است برای ارئه پرطرفدارترین رمان ها به شما.

بایگانی

۲۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

رمان فاجعه زیبا

نوشته: جیمی مک گوایر

ترجمه: Parizad17 کاربر نودهشتیا

تعداد صحات: 395

خلاصه: اَبی دختر خیلی خوبیه . نوشیدنی نمی خوره , فحش نمیده و محافظه کارانه لباس میپوشه . اون فکر میکنه اینجوری میتونه از گذشته ی تاریکش فرار کنه . گذشته ی که به خاطرش ,همراه بهترین دوستش امریکا ,به ایسترن امده تا یه شروع تازه داشته باشه . ابی فقط یه هدفداره : دوری کردن از دردسر.
تراویس مددوکس, خود دردسره
پسر بد دانشگاه . یه پسر جذاب , باهوش , یه بوکسور خیلی خوب و صد البته دخترباز . تراویس اعتقادی به دوست دختر نداره و هیچ وقت تو زندگیش ,هیچ رابطه ی طولانی تر از یک شب ,با هیچ دختری نداشته . تراویس وقتی متوجه بی توجهی اَبی نسبت به خودش میشه ,پای ابی رو به یک شرط بندی میکشه . شرطی که اگه ابی ببازه ,باید یک ماه با تراویس زندگی کنه و اگه تراویس ببازه ……

 

رمان آینه در برابر آینه ات می گذارم

نوشته:Hanak  و Naqme کاربران نودهشتیا

تعداد صفحات: 833

خلاصه: سر جوونی به خاطر کار، از امریکا به ایران میاد. در خلال ِ کار، تصمیم میگیره دنبال ِ بهونه ای بگرده که مادرش رو بعد از بیست و پنج سال به ایران بکشونه. بهونه ای که دنبالشه، هم مربوط میشه به گذشته ی مادرش و هم عاشق شدن ِ خودشپایان خوش

زمانها و مکانهای داستان، متغیر و متفاوتن. به مرور با شخصیتها و اتفاقات آشنا میشید؛ پس خواهشم اینه که صبور باشید!

 

رمان در جگر خاریست

نوشته: نسیم شبانگاه کاربر نودهشتیا

تعداد صفحات: 594

خلاصه: قصه نفس من قصه یه مامان کوچولوئه، کوچولو به معنای واقعی.مامانی که تو سنی مجبور شد مامان بشه که منو شما تو اون سن هنوز داشتیم واسه مامانامون ناز میکردیمو اونا میخردن ..اون موقعی که مامانای مامواظب آب و دون ما بودن که ضعیف نشیم ،لاغر نشیم،توآینده که قراره مادر بشیم مشکل نداشته باشیم اون باید مواظب بچش نهبچه هاش میبود

 

رمان عروس مدینا
نوشته مونیکا هیث
ترجمه: ( در جایی ثبت نشده بود نام متعرجم اگر کسی می داند لطفا به من بگوید)
تعداد صفحات: 187
خلاصه: داستان درباره ی دختری به نام دیردر هستش که پدر و مادرش رو از دست داده و با خانواده ی عمویش زندگی می کند ، در مهمانی که به افتخار دختر عمویش برگزار شده است شرکت می کند و در آن جا مورد توجه بهترین و زیباترین مرد آن جشن یعنی کنت برندان اولری قرار می گیرد و حوادثی رخ می دهد که 
 

رمان با من باش

نوشته سوزان الیزابت فلیپس

ترجمه گروه پردیس ایرانیان

خلاصه: داستان درباره ی دختری فوق العاده جذاب به اسم فیبی سامرویل هست که پدرش صاحب یک تیم فوتبال بوده "فوتبال اونا فرق داره . فوتبالی که ما میدونیم برای اونا میشه ولی منظور از فوتبال در اینجا فوتبال آمریکایی هست که کمی خشن هست و توپی بیضی شکل داره ." که بعد از مرگش ، وصیت میکنه که تنها درصورتی فیبی وارث اون soccer تیم میشه که بتونه اون سال تیم رو برنده ی لیگ کنه ! وگرنه تیم به پسر عموش میرسه . مشکل اینجا است که فیبی هیچی از فوتبال نمیدونه و به دلایلی از پدرش دور بوده و با هم اختلاف داشتن . تا اینکه با سرمربی تیم به اسم دان کالبو آشنا میشه . که اولش زیاد از هم خوششون نمیاد . هردوشون هم سرسخت و کله شقن ، و با اینکه با هم دعوا میکنن ولی با این حال جذب هم میشن . چیزی که دان درباره ی فیبی فکر میکنه اینه که اون دختریه که فقط قیافه داره ، ولی هیچ کس واقعاً نمیدونه که فیبی پشت این چهره ی جذابش واقعاً چه کسیه ...

 

رمان بگذار آمین دعایت باشم

نوشته shazde koochool کاربر نودهشتیا

تعداد صفحات: ۴۸۲

خلاصه: یادت باشد دلت که شکست سرت را بگیری بالا تلافی نکن فریاد نزن شرمگین نباش
حواست باشد دل شکسته گوشه هایش تیز است  مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی مبادا که فراموش کنی روزی شادیش آرزویت بود صبور باش و ساکت بغضت را پنهان کن رنجت را پنهان تر

 

رمان بعد از آن شب (After The Night)

نوشته لیندا هووارد

متعرجم parizad17 کاربر نود هشتیا

تعداد صفحات: ۳۰۷

فیث دولین  یه دختر فقیر و منفور در پریسکات لوئیزیانا ، اون همیشه عاشق پسر طلایی شهر بوده. اما اون پسر تو یه شب گرم و مرطوب جنوبی، وقتی پدر محترمش با مادر خوشگل فیث ناپدید میشه ، فیث رو آشغال صدا میکنه . حالا دیگه فیث این عشق رو نمیخواد بلکه میخواد از گری روی لارد متنفر باشه ولی نمیتونه حسش به گری رو خفه کنه، درست مثل حقایق مربوط به گذشته ، حقایقی که فیث مدتها منتظر مونده تا آشکارشون کنه . گری رویل لارد حتی وقتی جهنم به پا میکنه ، اینکار رو با اصالت خاصی انجام میده . پسر بی پروا و جذابی که پول روی لاردها همیشه ازش حمایت میکنه . حالا دیگه کنترل شهر پریسکات دست گری می باشد و دولین، اسمی که دیگه هیچ وقت دلش نمیخواد دوباره بشنوه . اما وقتی فیث دولین رو میبینه، تمام چیزی که میخواد، بودن با اون زنه . ولی داشتن فیث غیر ممکنه ، حتی نمیتونه فکرش رو بکنه . برای اینکه گری رویل لارد نقشه کشیده تا تمام قدرتش رو برای نابود کردن اون زن به کار بگیره .

 

رمان خانه ی من

نوسته منا معیری

تعداد صفحات: ۱۶۹

خلاصه: بیچاره قاسم..ده سالش بود ولی شاید اندازه یک بچه دوساله هم نمیفهمید و دیوانه وار میخندید .. بیخیال

دنیای اطرافش روی دیوار دالی بازی میکرد و میخندید.. مادر معتادش در بچگی به او قرص خواب میداد که

صدای گریه های قاسم که از گرسنگی بود را نفهمد قاسم دوباره پرید روی دیوار و خندید: دالی خواهرش

هجده ساله بود اسمش قدسی بود و از همان بچگی صدایش می زدند شراره ابرو برمی داشت و رژ قرمز

می زد و مثل بدل فروشی سیار بود مانتوی فسفری می پوشید و می گفتند پدرش کلاهش را بیاندازد بالاتر


 

رمان طلاهای این شهر ارزانند

نوشته shazde koochool کاربر انجمن نودهشتیا

تعداد صفحات: ۴۲۸

همه ی شهر را آب برده است و تو ماندی و شاید جنازه ای از من گویی شهر هم چونان من دلبند توست
آری ای سوار بر اسب آرزوها اینبار را میخواهم از تک به تک عاشقانه های نداشته مان گویم
گوشت را به من میدهی؟؟؟؟ دلم کمی راز دل گفتن میخواهد و بس برای تو
تویی که تمام طلاهای شهر را آّب میکنی و پشیزی هم ارزش نمیگذاری
تویی که من هم برایت مفتم
ای سوار بر اسب این روزهای من اندکی خوب بودن مبخواهم و بس
اندکی ملاحظه شاید چیزی شبیه لبخند هر چند برای تو کم و تو بمان تا ته قصه
اینبار من میروم و حس های لیلی وارم تو که باشی داستان پابرجاست
من که نباشم داستان یک حاشیه کم دارد و بس پس اینبار را به حرمت کم ارزشی طلاهای شهرت بمان و دل من شکستن هایش را شکسته تو بمان و خاکشیرش نکن

 

در طول این سال­ها که رمان خواندن سرگرمی من بوده است همیشه سخت بودن انتخاب رمان و مطمئن نبودن از کیفیت آن آزارم داده است. بنابراین تصمیم گرفتم تا وبلاگی ایجاد کنم و در آن تنها رمان‌هایی را قرار دهم که ازنظر من و سایر کاربران سایت‌های معروف خوب بوده‌اند. تا شما بدون نگرانی از این‌که بعد از دانلود رمان با یک نوشته ضعیف روبه‌رو شوید آن‌ها را دانلود کنید. هم‌چنین امیدوارم در نظر بگیرید که سلیقه در این گلچین نقش زیادی دارد و شاید رمان موردعلاقه من برای شما محبوب نباشد. ممنون می‌شوم اگر رمان‌هایی که به نظرتان بسیار خوب هستند و به دیگران پیشنهادشان می‌کنید را به من معرفی کنید تا در وبلاگم قرار دهم. اگر نویسنده یا صاحب اثر ناراضی بود و خواستار حذف اثر از وبلاگ بود کافی است تنها در بخش کامنت یا پیام خصوصی بگوید. بااین‌حال من تمام تلاشم را کرده‌ام تا حقوق صاحب اثر محفوظ بماند.

رمان زندگی خصوصی

نوشته: منا معیری

تعداد صفحات: 741

 

خلاصه: زندگی خصوصی یه داستان تازه است از زندگی یه آدم و یه مرد خانواده ..با همه ی بالا و پائین شدن ها و کم و کاستی هایه مرد که گاهی مرد خانواده است و یه پدر و گاهی اوقات درگیر زندگی خصوصی خودش میشه..


رمان شوکا عروس جنگل

به قلم : مهدیه MHK

صفحات : ۱۵۰

 

خلاصه ای از داستان رمان: یه دختر به نام شوکا شوکا تو روستا زندگی میکنه روستای قصه ما ارباب جوانی داره که زن داره اونم نه یکی بلکه دو تا اما به خاطر یه اتفاق زندگی شوکا با این ارباب گره میخوره …..


رمان بسته شده

نوشته : کالین هوور

ترجمه: sokout_shab کاربر نودهشتیا

تعداد صفحات : ۲۳۷

 

خلاصه:  مرگ ناهنگام پدر لیکن باعث شد که لیکن ۱۸ ساله را مجبور کند تا برای برادر و مادرش سنگ صبور باشد. ظاهراً به نظر می رسید که از این اتفاق، لیکن محکم و انعطاف پذیر شده است، اما درون او ، از یاس و ناامیدی پر شده بود. در این زمان ویل کوپر وارد زندگی او می شودجوان ۲۱ ساله ی جذابی که در همسایگی آن ها زندگی می کند.  از لحظه ی آشنایی آن ها، ویل و لیکن وارد یک رابطه ی احساسی می شوند، و ویل امید را در دل لیکن زنده می کند. رفت و آمد های روزانه برای آن ها دردآور می شود طوری که ….


رمان امانت عشق

نوشته: فریده شجاعی

تعداد صفحات: 371

 

خلاصه: سپیده دختری ظریف و زیبا عاشق پسرخاله خود علی ست.اما علی به دلیل نامعلومی او را پس می زند و طرد می کند. سپید خاستگار خوبی دارد و علی او را وادار می کند تا به این ازدواج تن دهد اما این پایان قصه این دو نیست و باید دید که ایا سپیده از پس کله شقی های علی بر می آید؟

 

 رمان رویای واریا

نوشته: باربارا کاتلند

تعداد صفحات: 214



خلاصه: عروسی پسر بزرگترین تاجر ابریشم... " خبری در روزنامه های مهم سراسر انگلیس. یان بلیک ول پسر خشن و خوش تیپ ادوارد با یک ازدواج سوری با سکرتر شرکت پدرش "واریا مینفیلد" برای عقد بزرگترین قرارداد شرکتش که از میان برداشتن رقبای دیرینه ی خود میباشد ، همراه واریا عازم فرانسه می شود. واریا در ازای گرفتن مبلغی حاضر به ایفای نقش همسر یان میشود و بعد از کلی تغییر در تیپ و قیافه درحالیکه تبدیل به پرنسس زیبایی شده تمام توجهات محفل اشرافی شهر لیون را متوجه خود میکند درحالیکه یان بسیار خونسرد و گاهی خشن با او برخورد می کند و عملاً او را نادیده میگیرد تا اینکه پییر دون ژوان معروف فرانسوی سر راه واریا قرار می گیرد و سعی در جلب توجه واریا دارد و از طرف دیگر مدل مشهور انگلیسی لارین که بسیار زیبا و خطرناک میباشد و دوست صمیمی یان است سعی در از میدان بدر کردن واریا دارد ، تا اینکه... 

 

 

رمان دالان بهشت

نویسنده : نازی صفوی

تعداد صفحات : 506

 

خلاصه: این رمان درباره یک دختر و پسر است که در اثر بی تجربگی و جوانی کارشان به جدایی می کشد. این جدایی برای هر دو بسیار درد ناک است اما آیا حالا که بعد از سال ها دوباره هم دیگر را دیده اند باز اشتباهات گذشته را تکرار می کنند؟ ایا می توانند خودشان را و یک دیگر را ببخشند.

 

رمان زندگیم باش

نوشته: فریده بانو کاربر انجمن رمان فوریو

تعداد صفحات: 246


خلاصه: دختری هست که مجبور میشه بخاطر رفتن پدر و مادرش به خارج بره خونه ای خاله اش خاله ای که پسری داره برخلاف دختر قصه ی ما خیلی مقید هست… اما دختر قصه ای ما کمی شیطون و بی پروا.

 

رمان عشق زشت (Ugly love)

نویسنده : کالین هوور 

مترجم : لیلا آخوندی

تعداد صفحات : 370

 

خلاصه: وقتی تیت کالینز برای اولین بار خلبان مایلز آرچر رو می بینه ، خودش هم میدونه که عشق در یک نگاهی در کار نیست. اون دو تا حتی تا مرز دوست صدا کردن هم دیگه هم جلو نمیرن. تنها حس مشترک بین این دو ، کشش بی حد و اندازه نسبت به همدیگه س. جلوتر که میرن ، مشخص میشه یه نقطه ی اشتراک دیگه هم در کاره : مایلز نمیخواد عاشق بشه و تیت فرصتی برای عاشقی نداره ! مایلز شرطی داره برای ادامه دادن رابطه شون : از گذشته چیزی نپرس … انتظار آینده ای نداشته باش … 

 

رمان همخونه

نوشته: مریم ریاحی

تعداد صفحات: 229 پی دی اف 465 صفحه کتاب

( این کتاب اسکنی از نسخه چاپ شده می باشد)

 

 خلاصه :داستان زندگی دختر جوانی است که بنا به خواست پدرخوانده خود به صورت شش ماهه موقتا با پسر او ازدواج می‌کند تا مانند دو همخونه در کنار هم زندگی کنند و در مقابل، ثروت پدر به صورت نصف نصف بین آن‌ها تقسیم شود. این دو...

 

رمان رازم را نگهدار

نوشته : سوفی کینزلا

ترجمه نفیسه معتکف

تعداد صفحات: 391

 

خلاصه ی از داستان رمان:

"اما" بازاریاب جوانی است که بعد از خرابکاری به ماموریتی که برای انجام آن فرستاده شده در بازگشت با خوش شانسی در قسمت فرست کلاس هواپیما می نشیند و وقتی که احساس میکند هواپیما در حال سقوط است از شدت اضطراب بی اختیار شروع به گفتن تمام رازهای زندگیش به مسافر صندلی کناری می کند ،ولی هواپیما سقوط نمی کند .و بدشانسی اما زمانی شروع می شود که هفته بعد متوجه می شود مسافر صندلی بغل دستیش در هواپیما که تمام رازهای اما را می داند کسی نیست جز …