رمان خارجی و ایرانی

این بلاگ تلاشی است برای ارئه پرطرفدارترین رمان ها به شما.

بایگانی

۲۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

رمان سر تا پا دردسر

 نوشته: ریچل گیبسون

  ترجمه: nelly73-8 ( نیلوفر نامور ) کاربر انجمن نودهشتیا

تعداد صفحات: 376

 

خلاصه : چلسی راس یک بازیگر شکست خورده بود. بزرگترین نقشی که در آن بازی کرده بود نقش یک دختر زیبای مرده بود. اما ترک هالیوود برای دستیار شخصی یک بازیکن مشهور هاکی شدن میتواند احمقانه ترین کاری که در عمرش کرده باشد. روزهای اوج ستاره ی مصدوم هاکی مارک برسلر به پایان رسیده بود. این پسربد عضلانی حداقل میتوانست با دختر قد کوتاه و به طرز تعجب آوری با موهای نیمه صورتی که تیم سیاتل چینوک او را به عنوان دستیار شخصی مارک استخدام کرده بود متمدنانه برخورد کند. اگر چلسی به پول این کار نیاز نداشت با حداکثر سرعتی که میتوانست از دنیای این مرد عوضی فرار میکرد. چلسی میتوانست با بداخلاقی ها و رفتار بد مارک کنار بیاید. تنها مشکل کشش قرمز و گرمی بود که بینشان بود. و وقتی پسر بد داستان شروع به نرم شدن با او کرد چلسی فهمید که وقت تلافیستاما نمیدانست چه افکار پردردسری در ذهن مارک است.

رمان پانتی بنتی(panti benti)
نویسنده : ژیلا و miss.no.1.2004 کاربر انجمن نودهشتیا

عداد صفحات : ۳۷۵


خلاصه داستان از زبان نویسنده:
داستان درمورد دختری بنام پانتی هستش که پدری عرب و مادری تهرانی داره . پدر این دختر زاده این عشیره خاص هستش و میراث دار این فرهنگ . پانتی ساکن تهران هست ولی قبلا بنا به دلایلی توی اون عشیره زندگی کرده . من عادت دارم که توی داستانهام گره ایجاد کنم و همراه با داستان این گره ها رو باز کنم ، برای همین خلاصه خاصی برای داستانهام نمینویسم

 

رمان بانوی قصه(banoye gheseh)

نوشته: beste (کاربر انجمن نودهشتیا)

خلاصه رمان از زبان نویسنده:

همراز خواهری داشته که بخاطر خیانت شوهرخواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره..حالا سالها از اون زمان گذشته وهمراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه ..دراین راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره..دونفرکه خاطره ی بدی ازهم درگذشته دارن از دو دنیای متفاوتپسری مغرور وسرد درمقابل دختری لطیف وبی غل وغشلحظه های حل شدن این تفاوت واختلاف اونقدر شیرین وقابل لمس شدنه که همتون لذت می بریدپایان خوش


سخن نویسنده رمان :خوب بریم سراغ این داستان .بانوی قصه فضاش شاید به لوکسی فضای زیتون نباشه ..که خب نیستاما خشونت آمیز هم نیست.من بلد نیستم خشن بنویسمآدمهای داستان من معمولا مسائلشون رو با حرف زدن حل می کنن این جا هم همینه..شخصیت اول داستان من دختر مقاومیهاما جنس مقاومتش فرق میکنهسرد نیست.

رمان زیتون(Zeytoon)

نوشته: beste  (کاربر انجمن نودهشتیا)

 

خلاصه رمان از زبان نویسنده:

شخصیت های این داستان وقتی تو ذهنم اومدن قسمت پر رنگش مربوط به شخصیت اول دختر داستان بود

باده داستان من دختر سری سختی، عاقل، تحصیل کرده و دنیا دیده است. رفتارهاش بر اساس سنش و موقعیت اجتماعیشهداستان زندگیش با یه گذاشتن و رفتن شروع می شه با یه تصمیم بزرگ. اون مبارزه کرده برای بودن..برای نفس کشیدن برای زن بودن

برای آجر به آجر زندگی که داره زحمت کشیده .مبارزه کرده و در کنار این مبارزه هیچ وقت از خودش نگذشته…..

امیدوارم داستانش براتون جذاب باشهو اینکه چرا اسم داستان زیتونه خوب به چند دلیل که برای خودم توجیح پذیره امیدوارم برای شما هم همین طور باشه : زیتون در یونان قدیم نماد آشتی با خود و دیگرانه ؛ زیتون در کشورهای حوزه بالکان و ترکیه مزه باده یا همون شراب و اینکه زیتون در ابتدا تلخه و لی وقتی بهش عادت می کنی نمی تونی ازش دل بکنی درست مثل باده داستان منپایان خوش