رمان خارجی و ایرانی

این بلاگ تلاشی است برای ارئه پرطرفدارترین رمان ها به شما.

بایگانی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود رمان» ثبت شده است

رمان آینه در برابر آینه ات می گذارم

نوشته:Hanak  و Naqme کاربران نودهشتیا

تعداد صفحات: 833

خلاصه: سر جوونی به خاطر کار، از امریکا به ایران میاد. در خلال ِ کار، تصمیم میگیره دنبال ِ بهونه ای بگرده که مادرش رو بعد از بیست و پنج سال به ایران بکشونه. بهونه ای که دنبالشه، هم مربوط میشه به گذشته ی مادرش و هم عاشق شدن ِ خودشپایان خوش

زمانها و مکانهای داستان، متغیر و متفاوتن. به مرور با شخصیتها و اتفاقات آشنا میشید؛ پس خواهشم اینه که صبور باشید!

 

رمان در جگر خاریست

نوشته: نسیم شبانگاه کاربر نودهشتیا

تعداد صفحات: 594

خلاصه: قصه نفس من قصه یه مامان کوچولوئه، کوچولو به معنای واقعی.مامانی که تو سنی مجبور شد مامان بشه که منو شما تو اون سن هنوز داشتیم واسه مامانامون ناز میکردیمو اونا میخردن ..اون موقعی که مامانای مامواظب آب و دون ما بودن که ضعیف نشیم ،لاغر نشیم،توآینده که قراره مادر بشیم مشکل نداشته باشیم اون باید مواظب بچش نهبچه هاش میبود

 

رمان زندگی خصوصی

نوشته: منا معیری

تعداد صفحات: 741

 

خلاصه: زندگی خصوصی یه داستان تازه است از زندگی یه آدم و یه مرد خانواده ..با همه ی بالا و پائین شدن ها و کم و کاستی هایه مرد که گاهی مرد خانواده است و یه پدر و گاهی اوقات درگیر زندگی خصوصی خودش میشه..


رمان شوکا عروس جنگل

به قلم : مهدیه MHK

صفحات : ۱۵۰

 

خلاصه ای از داستان رمان: یه دختر به نام شوکا شوکا تو روستا زندگی میکنه روستای قصه ما ارباب جوانی داره که زن داره اونم نه یکی بلکه دو تا اما به خاطر یه اتفاق زندگی شوکا با این ارباب گره میخوره …..


رمان امانت عشق

نوشته: فریده شجاعی

تعداد صفحات: 371

 

خلاصه: سپیده دختری ظریف و زیبا عاشق پسرخاله خود علی ست.اما علی به دلیل نامعلومی او را پس می زند و طرد می کند. سپید خاستگار خوبی دارد و علی او را وادار می کند تا به این ازدواج تن دهد اما این پایان قصه این دو نیست و باید دید که ایا سپیده از پس کله شقی های علی بر می آید؟

 

 

رمان دالان بهشت

نویسنده : نازی صفوی

تعداد صفحات : 506

 

خلاصه: این رمان درباره یک دختر و پسر است که در اثر بی تجربگی و جوانی کارشان به جدایی می کشد. این جدایی برای هر دو بسیار درد ناک است اما آیا حالا که بعد از سال ها دوباره هم دیگر را دیده اند باز اشتباهات گذشته را تکرار می کنند؟ ایا می توانند خودشان را و یک دیگر را ببخشند.

 

رمان زندگیم باش

نوشته: فریده بانو کاربر انجمن رمان فوریو

تعداد صفحات: 246


خلاصه: دختری هست که مجبور میشه بخاطر رفتن پدر و مادرش به خارج بره خونه ای خاله اش خاله ای که پسری داره برخلاف دختر قصه ی ما خیلی مقید هست… اما دختر قصه ای ما کمی شیطون و بی پروا.

 

رمان همخونه

نوشته: مریم ریاحی

تعداد صفحات: 229 پی دی اف 465 صفحه کتاب

( این کتاب اسکنی از نسخه چاپ شده می باشد)

 

 خلاصه :داستان زندگی دختر جوانی است که بنا به خواست پدرخوانده خود به صورت شش ماهه موقتا با پسر او ازدواج می‌کند تا مانند دو همخونه در کنار هم زندگی کنند و در مقابل، ثروت پدر به صورت نصف نصف بین آن‌ها تقسیم شود. این دو...

 

رمان پانتی بنتی(panti benti)
نویسنده : ژیلا و miss.no.1.2004 کاربر انجمن نودهشتیا

عداد صفحات : ۳۷۵


خلاصه داستان از زبان نویسنده:
داستان درمورد دختری بنام پانتی هستش که پدری عرب و مادری تهرانی داره . پدر این دختر زاده این عشیره خاص هستش و میراث دار این فرهنگ . پانتی ساکن تهران هست ولی قبلا بنا به دلایلی توی اون عشیره زندگی کرده . من عادت دارم که توی داستانهام گره ایجاد کنم و همراه با داستان این گره ها رو باز کنم ، برای همین خلاصه خاصی برای داستانهام نمینویسم

 

رمان بانوی قصه(banoye gheseh)

نوشته: beste (کاربر انجمن نودهشتیا)

خلاصه رمان از زبان نویسنده:

همراز خواهری داشته که بخاطر خیانت شوهرخواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره..حالا سالها از اون زمان گذشته وهمراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه ..دراین راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره..دونفرکه خاطره ی بدی ازهم درگذشته دارن از دو دنیای متفاوتپسری مغرور وسرد درمقابل دختری لطیف وبی غل وغشلحظه های حل شدن این تفاوت واختلاف اونقدر شیرین وقابل لمس شدنه که همتون لذت می بریدپایان خوش


سخن نویسنده رمان :خوب بریم سراغ این داستان .بانوی قصه فضاش شاید به لوکسی فضای زیتون نباشه ..که خب نیستاما خشونت آمیز هم نیست.من بلد نیستم خشن بنویسمآدمهای داستان من معمولا مسائلشون رو با حرف زدن حل می کنن این جا هم همینه..شخصیت اول داستان من دختر مقاومیهاما جنس مقاومتش فرق میکنهسرد نیست.

رمان زیتون(Zeytoon)

نوشته: beste  (کاربر انجمن نودهشتیا)

 

خلاصه رمان از زبان نویسنده:

شخصیت های این داستان وقتی تو ذهنم اومدن قسمت پر رنگش مربوط به شخصیت اول دختر داستان بود

باده داستان من دختر سری سختی، عاقل، تحصیل کرده و دنیا دیده است. رفتارهاش بر اساس سنش و موقعیت اجتماعیشهداستان زندگیش با یه گذاشتن و رفتن شروع می شه با یه تصمیم بزرگ. اون مبارزه کرده برای بودن..برای نفس کشیدن برای زن بودن

برای آجر به آجر زندگی که داره زحمت کشیده .مبارزه کرده و در کنار این مبارزه هیچ وقت از خودش نگذشته…..

امیدوارم داستانش براتون جذاب باشهو اینکه چرا اسم داستان زیتونه خوب به چند دلیل که برای خودم توجیح پذیره امیدوارم برای شما هم همین طور باشه : زیتون در یونان قدیم نماد آشتی با خود و دیگرانه ؛ زیتون در کشورهای حوزه بالکان و ترکیه مزه باده یا همون شراب و اینکه زیتون در ابتدا تلخه و لی وقتی بهش عادت می کنی نمی تونی ازش دل بکنی درست مثل باده داستان منپایان خوش